ننه حسن

به وبلاگ من خوش آمدید

شونصد و هَشتاد و یک

بجای ۶ و نیم ، ۸ تازه از خونه زدم بیرون راه رفتن تو گرمای آفتاب، آب زیادی رو از بدنم گرفت . خیسِ خیسِ خیس برگشتم تا لب رودخونه پتانسیل اینو داشتم که با همون لباسا برم وسط رود بشینم ولی فکر برگشتن تو فضای شهر و کردم با اون لباسای خیس ، و نتیجتا خودداری شاید یه دست لباس اضافی فکر خوبی باشه برای دفه های بعد از داروخونه زهرمار سوسک گرفتم. یکی یه پودره و اون یکی مایعه سردرد دارم ، از محل برخورد تیغ آفتاب به پیشونیم .
+ نوشته شده در جمعه 10 تير 1401ساعت 18:26 توسط نویسنده |